ما در گذشته به استراتژی های عمومی و رایج فارکس بسیاری پرداختهایم اما در این مطلب به استراتژی های خاصی میپردازیم که به طور اختصاصی برای بازار فارکس طراحی شده است، میپردازیم.
بسیاری از معامله گران فارکس باور دارند سطوح معاملاتی که در گذشته مهم بودهاند، میتوانند در آینده نیز اهمیت داشته باشند.
این همان منطقی را دنبال میکند که اگر قیمت در یک بازار به سطح خاصی افول کند و در ادامه از آن بازگردد، معامله گران آن را به عنوان سطح حمایت و نقطهی مناسبی برای خرید میپردازد.
بنابراین اگر در آینده جفت ارز موردنظر دوباره به آن سطح بازگردد، برای معامله گران فرصتی برای ورود به معامله پیش میآید.
مشابه به تحلیل سطوح حمایت، معامله گران همینطور سطوح مقاومت نیز مورد تحلیل قرار میدهند.
سطح مقاومت در واقع نقطهای است که قیمت بازار در آن از نقطهی اوج خود بازمیگردد و به پایین حرکت میکند.
اگر بازار حرکت صعودی داشته باشد و در ادامه به طور ناگهانی سقوطی را تجربه کند، دیدگاه کلی نسبت به این حرکت بیش از حد گران تر شدن نماد معاملاتی است.
این استراتژی در واقع معکوس استراتژی Bounce است. در این وضعیت ما به دنبال پایان رسیدن قدرت ترند صعودی هستیم و در نزدیکی نقطه اوج به فروش میپردازیم تا از حرکت نزولی سودآوری کنیم.
این استراتزی رویکردی محاسباتی تری را پیش میگیرد و از شاخص قدرت نسبی (RSI) استفاده میکند.
شاخص قدرت نسبی جزو خانوادهای از ابزار معاملاتی به نام اسیلاتورها است. زمانی که RSI بالاتر از 70 درصد باشد، بازار معاملاتی در حالت اشباع از خرید در نظر گرفته میشود.
این میتواند نشانهای از پیشروی بیش از حد قیمت باشد و برخی معامله گران از آن به عنوان سیگنال برای پیشبینی عقبنشینی قیمت استفاده میکنند.
از طرف دیگر، حالت اشباع از فروش زمانی است که RSI به پایینتر از 30 درصد میرسد.
معامله گران در این حالت با دقت به بازار نظارت میکنند تا حرکت نزولی قدرت خود را از دست داده و بازار جهت خود را عوض کند و یک سیگنال خرید ایجاد شود.
در استراتژی 5 دقیقه معامله گران به دنبال تغییرات بزرگ اندازه حرکت در بازه های زمانی بسیار کوتاه مانند 5 دقیقهای میگردد. ابتدا معامله گران از دو اندیکاتور تکنیکال که در اکثر برنامه های چارتی و پلتفرم ها در دسترس هستند استفاده میکنند.
این دو اندیکاتور میانگین متحرک نمایی با دوره 20 و میانکین متحرک همگرا واگرا است. به جای میانگین متحرک ساده از میانگین متحرک نمایی استفاده میشود چون این میانگین متحرک وزن بیشتری را به تغییرات قیمتی اخیر اختصاص میدهد.
با اینکه یک میانگین متحرک برای کمک به مشخص کردن ترند استفاده میشود، هیستوگرام MACD نیز به عنوان اندیکاتور دوم به کار میآید و برای محاسبه اندازه حرکت استفاده میشود.
در این استراتژی باید برای یک معامله تغییر جهت ثبت کنید اما تنها زمانی باید از فرصت استفاده کنید که اندازه حرکت به اندازه کافی این تغییر جهت را حمایت کند که تغییر ادامه داری ایجاد شود.
کانال های دونچیان برای نشان دادن نوسان، نقاط شکست و شرایط احتمالی اشباع از خرید و اشباع از فروش برای یک نماد معاملاتی استفاده میشود. سیستم دونچیان از باند های قابل تنظیم که برابر با قله و دره در یک میانگین متحرک با دوره مشخص قرار گرفته است، استفاده میکند.
باند های بالا و پایینی یک کانال دونچیان همینطور میتوانند سطوح تاثیرگذار مقاومت و حمایت را تشکیل دهند که مخصوصا در ترکیب با دیگر اندیکاتور های تکنیکی از آنها استفاده میشود. اکثر سیستم های معاملاتی دونچیان از یک خط میانگین متحرک 4 یا 5 هفتهای استفاده میکنند. در تحلیل ساده کانال های دونچیان، معامله گران صبر میکنند تا قیمت یک نماد معاملاتی از باند بالا یا پایین عبور کند.
در این صورت معامله گر وارد یک معامله خرید یا فروش میشود. برای مثال زمانی که قیمت به حداکثر در چهار هفته اخیر میرسد، معامله گران باید خرید کرده و برای معاملات فروش خود پوشش ریسک انجام دهند.
کانال های دونچیان همینطور با یک اندیکاتور میانگین متحرک دیگر میتوانند ترکیب شود تا یک استراتژی ترکیبی ایجاد شود. خط میانی میانگین متحرک دونچیان در این شرایط احتمال دارد یک میانگین کوتاه مدت ایجاد کند. با این حال برخی از کانال دونچیان 20 روزه در ترکیب با یک کانال 5 یا 10 روزه استفاده میکنند تا قبل از ثبات بازار و از بین رفتن سودهای کوتاه مدت، از معامله خارج شوند.
خطر استفاده از کانال های دونچیان در یک استراتژی معاملاتی به سادگی آنها مربوط میشود. شناسایی یک نقطه شکست از باندهای بالا و پایین بسیار ساده است اما این نقاط به تنهایی اطلاعات مناسبی را در اختیار معامله گر نمیگذارند. برای مثال، یک نقطهی شکست ممکن است باعث شناسایی شروع یک ترند بلند مدت شود یا ممکن است باعث یک تغییر جهت احتمالی شود.
نقطه محوری کاماریلا یا Camarilla یک اندیکاتور چندکاره محسوب میشود که به معامله گران اجازه میدهد از سطوح قیمتی کلیدی، نقاط ورود و خروج از معامله و مدیریت ریسک مناسب آگاه شوند. بهترین استراتژی نقطه محوری کاماریلا در واقع به شرایط بازار در هر زمان بستگی دارد.
یک نقطه محوری کاماریلا در واقع یک ورژن گسترش یافته از نقاط محوری سنتی است که برای معامله گران سطوح کلیدی از مقاومت و حمایت فراهم میکند. در نقطه محوری کاماریلا چهار سطح حمایت و چهار سطح مقاومت وجود دارد و این سطوح نسبت به سطوح محوری سنتی، به اندازه قابل توجهی نزدیک به هم هستند.
یک محدوده به عنوان بازار افقی شناخته میشود که قیمت در آن بین خطوط مشخصی از حمایت و مقاومت نوسان میکند. معامله گران مبتنی بر محدوده میتوانند از نقاط محوری کاماریلا بهره بگیرند چون این اندیکاتور هر روز برای معامله یک محدوده جدیدی را ارائه میکند.
همانطور که در تصویر زیر میتوانید مشاهده کنید، معامله گرانی که به دنبال تغییر جهت های کوتاه مدت داخل محدوده هستند، باید تمرکز اصلی خود را بین محورهای S3 و R3 بگذارند. به طور سنتی، معامله گران مبتنی بر محدوده به دنبال این هستند که قیمت به سمت یک نقطه حمایت یا مقاومت حرکت کند.
اگر مقاومت پایدار بماند، معامله گران به دنبال شروع یک معامله فروش در نزدیک محور R3 خواهند بود تا از حرکت قیمت به سمت حمایت سودآوری کنند. از طرفی دیگر، اگر قیمت با حمایت بالاتر از محور کاماریلا S3 باقی بماند، معامله گران به دنبال آغاز معامله خریدی خواهند بود تا از حرکت قیمت به سمت مقاومت R3 سود کنند.
استراتژی معاملاتی حافظه قیمت، یک استراتژی بر اساس یک تئوری سرمایه گذاری است که نشان میدهد قیمت های آیندهی معاملاتی توسط نقاط مقاومت دو قله (Double Top) و دو دره (Double Bottom) تحت تاثیر قرار میگیرند.
استراتژی حافظه قیمت فرض میکند که مقدار زیادی از نیازها و معاملات مربوط به خرید و فروش قبل از اینکه قیمت بتواند به نقاط مقاومت دو قله یا دو دره برسد، انجام میگیرند. یک دو قله همینطور با عنوان قیمت مقاومت و یک دو دره با عنوان یک قیمت حمایت شناخته میشود. تنها زمانی که یکی از سطوح مقاومت و حمایت شکسته شوند، قیمت ها در آن جهت حرکت میکنند.
دو قله و دو دره به الگو های چارتی اشاره میکنند که در آن دو قله و نقطه حداکثر یا دو دره و نقطه حداقل به صورت پشت سر هم وجود داشته باشد. این اعداد یک نشانه مهمی از تغییر جهت ترند در قیمت هستند و نشان میدهند که رشد در جهت موردنظر متوقف شده است و هر لحظه ممکن است قیمت تغییر جهت داده و در جهت دیگر به شکل صعودی یا نزولی حرکت کند.
استراتژی حافظه قیمت بیشتر توسط معاملهگرانی استفاده میشود که از توقف ضرر استفاده میکنند و ریسک معاملات خود را کنترل میکنند. این کار باعث میشود آنها از برخی سودآوری ها محروم بمانند و معامله خودشان را به خاطر توقف ضرر زودتر به پایان برسانند. مقدار سودآوری برای این نوع معاملات پایین است، در حالی که امکان ضرر کردن بشدت بالاست.
شاخص قدرت نسبی یا RSI یک اندیکاتور موثر است که به طور رایجی توسط معامله گران تازه کار و همینطور حرفهای استفاده میشود. به دلیل طراحی ساده این اندیکاتور، درک و یادگیری آن بسیار آسان است.
یک نکته عالی دیگر در مورد شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index) این است که میتوان آن را با اندیکاتور های مختلف دیگر ترکیب کرد و این اندیکاتور از رویکردها و استراتژی های مختلف پشتیبانی میکند.
این یک ترکیب سه گانه از یک اندیکاتور پیشرو و دو اندیکاتور تاخیردار است. شاخص قدرت نسبی یک اسیلاتور پیشرو است و این به معنای آن است که تغییرات احتمالی آینده در قیمت را نشان میدهد. میانگین متحرک ساده (SMA) یک اندیکاتور تاخیردار و دنبال کننده ترند است.
اندیکاتور RSI نقاط تغییر جهت احتمالی را نشان میدهد و SMA کمک میکند تا آن سیگنال تایید شود. اندیکاتور MACD نیز قدرت ترند و همینطور جهت آن را نشان میدهد. در این استراتژی MACD استفاده میشود تا سیگنال های دو اندیکاتور اول را تایید کند.